2024-03-29T02:41:33Z
https://ijpr.um.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=4515
پژوهشهای حبوبات ایران
ijpr
2980-793X
2980-793X
1394
6
2
بررسی فیلوژنی ژنوتیپهای نخود ایکاردا با تودة بومی بیونیچ (Bivanij) غرب ایران
فرهاد
نظریان فیروزآبادی
مهین
رحیمی
احمد
اسماعیلی
با وجود اینکه ایران یکی از خاستگاهای عمده نخود (Cicer arietinum L.) در دنیا به شمار میآید، اطلاعات اندکی از ساختار تنوع ژنتیکی این گیاه در ایران موجود است. در این تحقیق، تنوع ژنتیکی 18 ژنوتیپ نخود اصلاح شده و مورد کشت و کار در غرب ایران با استفاده از نشانگر تصادفی RAPD مورد مطالعه قرار گرفتند. از میان ١٨ آغازگری که در مطالعه بهکار رفتند، ۱۷ آغازگر (آغازگر OPM-05 قطعهای تولید نکرد) در مجموع ۲۰۸ قطعه DNAی واضح و قابل امتیازدهی تکثیر نمودند. از مجموع کل تعداد باندهای حاصل، تعداد ۲۰۱ باند چندشکل (۶۶/۹۶%) بودند. متوسط تعداد بانددهی بهازای هر آغازگر۲/۱۲ باند بود. تجزیه خوشهای دادهها براساس ضریب تشابه دایس (Dice) و به روش UPGMA (ضریب همبستگی کوفنتیک؛ ۹۸/۰= r) ژنوتیپهای نخود را به شِش گروه تقسیم نمود. بر مبنای دندروگرام حاصل، بیشترین فاصله ژنتیکی بین رقم بومی و خوشه ششم بهدست آمد. قرارگرفتن بخش وسیعی از ژنوتیپها در داخل یک گروه، بیانگر این نکته است که با وجود عدم حضور ژنوتیپهای تکراری در این ژرمپلاسم، اکثر ژنوتیپها شباهت ژنتیکی بسیار بالایی با یکدیگر نشان میدهند. همچنین گروهبندی تودهی محلی بیونیچ در بزرگترین خوشه میتواند احتمالاً بیانگر این موضوع باشد که ژنوتیپهای اصلاح شدهی ایکاردا از یک تودهی بومی غرب ایران منشأ گرفته باشند. نتایج این مطالعه میتواند در جلوگیری از آسیبپذیری ژرمپلاسم نخود زراعی، افزایش تنوع ژنتیکی و مستندسازی ژرمپلاسم نخود مفید فایده باشد.
تنوع ژنتیکی
ژرمپلاسم
نخود
نشانگر مولکولی RAPD
2015
04
21
9
18
https://ijpr.um.ac.ir/article_31433_679c1aaf04a5a84be1f67947f5ad9aa0.pdf
پژوهشهای حبوبات ایران
ijpr
2980-793X
2980-793X
1394
6
2
بررسی تنوّع حبوبات در بومنظامهای زراعی ایران
علیرضا
کوچکی
مهدی
نصیری محلاتی
سمانه
نجیبنیا
بختیار
للـهگانی
حسن
پُرسا
حبوبات، بهخاطر دارابودن ویژگیهای تغذیهای و زراعی قابلملاحظه، جایگاه خاصی در نظامهای کشاورزی جهان دارند. این گیاهان در برخی کشورهای درحال توسعه بهعنوان یک منبع پروتئینی باارزش محسوب شده و بهعلت اینکه گیاهانی کمتوقع هستند، در اراضی حاشیهای و سیستمهای زراعی کمنهاده، کشتوکار میشوند. این گیاهان با تثبیت نیتروژن هوا موجب افزایش مقدار نیتروژن خاک میشوند. حبوبات، تاریخچة کشتوکار طولانی در ایران دارند و برخی معتقدند که بعضی از آنها مانند عدس (Lense culinaris Medik) و نخود (Cicer arietinum L.) در این کشور اهلی شدهاند. این پژوهش به منظور بررسی تنوع کنونی حبوبات در ایران و پیشبینی روند آینده آن انجام شد. بدینمنظور، اطلاعات مربوط به تنوع زیستی، عملکرد، سطح زیرکشت و تولید، جمعآوری شد و با ارزیابی شاخص شانون و سریهای زمانی تجزیه و تحلیل انجام گرفت. براساس نتایج بهدستآمده، تنوع حبوبات دیم کشور در سال 1382، بهمیزان 19/1برابر سال 1362 افزایش یافته و پیشبینیهای انجامشده تا سال1400 نیز روند افزایش تنوع حبوبات دیم کشور را 22/1برابر نسبت به سال1382 نشان میدهد. این در حالی است که تنوع حبوبات آبی در سال1382 تنها 81/0برابر سال1362 بوده و ادامة این روند نشان داد که تنوع حبوبات آبی در سال1400، معادل 88/0 سال1382 خواهد بود. به این ترتیب، هرچند میانگین تنوع کل حبوبات کشور طی سالهای 1362 تا 1382 تقریباً ثابت بوده است (03/1)، اما پیشبینیها، کاهش10درصدی میانگین تنوع کل حبوبات کشور را در سال1400 نسبت به سال1382 نشان داد. تولید کل لوبیا، نخود و عدس در سال 1382 بهترتیب 29/3، 61/2 و 83/4 برابر سال 1362 افزایش یافته و در مورد سایر حبوبات، تغییر زیادی نداشته است. سطح زیرکشت کُل (لوبیا، نخود، عدس) و نیز سایر حبوبات در سال 1382، بهترتیب 64/2، 50/2، 55/5 و 15/1 برابر سال 1362 افزایش یافته است؛ اما بهنظر میرسد که عملکرد در طول این سالها تغییر چندانی نداشته است؛ بهجُز در مورد لوبیا که به میزان 24/1برابر افزایش یافته است. بنابراین میتوان گفت که افزایش تولید در اثر افزایش سطح زیرکشت اتفاق افتاده است.
تنوع زیستی
تولید
حبوبات
سریهای زمانی
2015
04
21
19
30
https://ijpr.um.ac.ir/article_31455_f17afd3c963b631ffced72b5fd00e699.pdf
پژوهشهای حبوبات ایران
ijpr
2980-793X
2980-793X
1394
6
2
مطالعه اثر پیشتیمار اسید سالیسیلیک و عمقهای مختلف کاشت بر سبزشدن و برخی خصوصیات فیزیولوژیکی بذر و گیاهچه عدس
عباس
بیابانی
محسن
آذرنیا
حسین
صبوری
ابراهیم غلامعلی
پور علمداری
آزمایشی بهمنظور بررسی تأثیر غلظتهای مختلف پیشتیمار بذر عدس با اسید سالیسیلیک در عمقهای مختلف کاشت بر سبزشدن و برخی خصوصیات مورفوفیزیولوژیکی عدس اجرا شد. این آزمایش بهصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در گلخانه تحقیقاتی دانشگاه گنبد کاووس در سال1392 بهاجرا درآمد. عامل اول شامل پیشتیمار بذور عدس با اسید سالسیلیک در غلظتهای صفر، 50، 100 و 150میلیگرم بر کیلوگرم و عامل دوم عمقهای مختلف کاشت 5/2، 5، 5/7، 10 و 5/12 سانتیمتری بود. صفاتی همچون درصد و سرعت سبزشدن، قدرت بذر، وزن خشک گیاهچه، طول ساقهچه، تعداد شاخه فرعی اولیه، سطح برگ، نسبت سطح برگ، سطح ویژه برگ، نسبت وزن برگ، شاخص سبزینگی و پرولین مورد اندازهگیری قرار گرفتند. نتایج نشان داد که کلیه صفات مورد بررسی بهجز نسبت وزن برگ، تحت تأثیر پرایمینگ و عمقهای مختلف کاشت قرار گرفتند. تیمار 100 میلیگرم بر کیلوگرم اسید سالسیلیک در عمق کشت 5/2 سانتیمتر، صفاتی نظیر درصد سبزشدن (89/98)، سرعت سبزشدن (80/1 گیاهچه در روز)، وزن خشک گیاهچه (13/1 گرم)، سطح برگ (64/70 سانتیمتر مربع)، تعداد شاخه فرعی اولیه (7/4)، وزن خشک برگ (69/0 گرم) و شاخص سبزینگی (13/2) را افزایش داد درحالیکه پرولین، نسبت سطح برگ و سطح ویژه برگ را کاهش داد. همچنین تیمار پرایمینگ با اسید سالسیلیک 150 میلیگرم بر کیلوگرم میزان پرولین و طول ساقه را افزایش داد و درمقابل، سطح برگ و وزن خشک گیاهچه را کاهش داد. بهترین تیمار، تیمار 100 میلیگرم بر کیلوگرم اسید سالیسیلیک + عمق کاشت 5/2 سانتیمتری بود زیرا در اکثر صفات مورد بررسی نقش افزایشی داشت.
پرایمینگ
پرولین
شاخص سبزینگی
صفات مورفوفیزیولوژیک
2015
04
21
31
46
https://ijpr.um.ac.ir/article_31492_06910c171ccce39de41dc841212b102a.pdf
پژوهشهای حبوبات ایران
ijpr
2980-793X
2980-793X
1394
6
2
اثر تاریخ کاشتهای دیرهنگام بر ویژگیهای فیزیولوژیک ارقام باقلا در رامین خوزستان (Vicia faba L.)
حدیث
حسنوند
سید عطاءاله
سیادت
محمدرضا
مرادی تلاوت
سیدهاشم
موسوی
عبدالحمید
کرمی نژاد
بهمنظور بررسی اثر تاریخ کاشتهای دیرهنگام بر ویژگیهای فیزیولوژیک ارقام باقلا (Vicia faba L.) آزمایشی بهصورت کرتهای یکبار خُردشده در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار در سال زراعی 93-1392 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستان اجرا شد. عوامل آزمایشی شامل تاریخ کاشت بهعنوان فاکتور اصلی (10 مهر، 25 مهر، 10 آبان، 25 آبان و 10 آذر) و دو رقم باقلا هیستال (رقم خارجی) و سرازیری (رقم محلی) بهعنوان فاکتور فرعی بودند. نتایج نشان داد که صفات مورد بررسی بهجُز تعداد دانه در غلاف در تاریخ کاشتهای مختلف با هم اختلاف معنیدار داشتند. همچنین دو رقم مورد بررسی از لحاظ تعداد دانه در غلاف، تعداد غلاف در بوته، وزن صددانه و درصد نیتروژن دانه با هم اختلاف معنیداری داشتند. برهمکنش تیمارهای آزمایشی بر عملکرد دانه، پایداری غشاء سلول و کلروفیلb معنیدار بود. مقایسه میانگینها نشان داد که رقم هیستال دارای تعداد دانه در غلاف بیشتر و رقم سرازیری دارای تعداد غلاف در بوته بیشتری بودند. بیشترین عملکرد دانه بهترتیب به تاریخ کاشت دوم و سوم با میانگین عملکرد 3/3979 و 4/3849 کیلوگرم در هکتار و کمترین عملکرد دانه به تاریخ پنجم با میانگین عملکرد 2/1806 کیلوگرم در هکتار اختصاص داشت. بهطور کلی رقم هیستال در صورت کاشت در تاریخ 10 آبان و رقم سرازیری در صورت کاشت در تاریخ 25 مهر، از عملکرد دانه بیشتری برخوردار بودند.
پایداری غشاء سلول
زمان کاشت
کلروفیل a و b
نیتروژن دانه
2015
04
21
47
58
https://ijpr.um.ac.ir/article_31516_a14da5f1ef6883ba526e322c4630bd63.pdf
پژوهشهای حبوبات ایران
ijpr
2980-793X
2980-793X
1394
6
2
اثر تغذیة روی بر برخی صفات فیزیولوژیک نخود (Cicer arietinum L.) در تنش کمآبی
نادر
دادخواه
علی
عبادی
قاسم
پرمون
عبدالقیوم
قلی پوری
سدابه
جهانبخش
بهمنظور مطالعه تأثیر کمآبی و محلولپاشی سولفات روی بر ویژگیهای فیزیولوژیک نخود آزمایشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در مزرعه تحقیقاتی و آزمایشگاه دانشگاه محقق اردبیلی در سال 1392 اجرا گردید. تیمارهای آزمایشی شامل سه سطح آبیاری (آبیاری در زمان کاشت؛ آبیاری در زمان کاشت و قبل از گلدهی؛ و آبیاری در زمان کاشت، قبل از گلدهی و غلافدهی) و سه سطح محلولپاشی روی (صفر، 3 و 6 کیلوگرم روی در هکتار بهصورت سولفات روی) در دو مرحله 15 و 25 روز پس از کاشت بود. نتایج نشان داد کمآبی موجب افزایش میزان پرولین، لیزین، قندهای محلول و کاهش متیونین، پروتئین و پتانسیل اسمزی شد. محلولپاشی با 6 کیلوگرم در هکتار سولفات روی سبب افزایش میزان پرولین، پروتئین، قندهای محلول و پتانسیل اسمزی شد، ولی بر میزان لیزین و متیونین تأثیر معنیداری نداشت. نتایج نشان داد همبستگی صفات با افزایش مدت زمان بعد از اعمال تنش بیشتر میشود، بهطوریکه در 33 روز بعد از تنش، تنها پرولین و در 75 روز همه صفات با پتانسیل اسمزی همبستگی معنیدار داشتند. نتایج معادلات رگرسیونی نیز نشان داد در مراحل اولیه نمونهبرداری میزان پرولین بیشترین سهم را در پیشبینی میزان پتانسیل اسمزی داشت، ولی با گذشت زمان سهم لیزین و متیونین و پروتئینها در پیشبینی پتانسیل اسمزی افزایش پیدا کرد. بهطور کلی میتوان گفت تنش میزان پتانسیل اسمزی را کاهش داده و در این شرایط تولید متابولیتهای ثانویه افزایش یافت. در بین متابولیتهای ثانویه، پرولین بیشترین حساسیت را به تنش داشت و در سطوح پایین تنش تولید آن جهت تنظیم اسمزی مناسب میباشد، ولی با شدتیافتن تنش گیاه از متابولیتهایی مانند لیزین و متیونین نیز جهت تنظیم اسمزی استفاده میکند.
پرولین
قندهای محلول
لیزین
همبستگی
2015
04
21
59
72
https://ijpr.um.ac.ir/article_31554_3bf08fbdd93fe4ad84afad4ef39373a4.pdf
پژوهشهای حبوبات ایران
ijpr
2980-793X
2980-793X
1394
6
2
بررسی عملکرد، اجزای عملکرد و شاخصهای مختلف ارزیابی در کشت مخلوط درهم و ردیفی کنجد (Sesamum indicum) و لوبیا (.Phaseolus vulgaris L)
فرانک
نوربخش
علیرضا
کوچکی
مهدی
نصیری محلاتی
به منظور بررسی عملکرد و ارزیابی شاخصهای کشت مخلوط کنجد و لوبیا تحت شرایط آب و هوایی مشهد، آزمایشی بهصورت کرتهای خرد شده بر پایه طرح بلوک کامل تصادفی در سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد در سال زراعی 91-1390 انجام شد. دو روش کاشت ردیفی و درهم و پنج نسبت کاشت شامل 75% کنجد+ 25% لوبیا، 25% کنجد+ 75% لوبیا و50% لوبیا+50% کنجد، کشت خالص کنجد و کشت خالص لوبیا بهترتیب بهعنوان فاکتورهای اصلی و فرعی در نظر گرفته شدند. نتایج نشان داد که عملکرد و اجزای عملکرد کنجد و لوبیا بهطور معنیداری تحت تأثیر تیمارهای مورد بررسی قرار گرفتند. بیشترین میزان عملکرد کنجد (93/3128 کیلوگرم در هکتار) در نسبت 50% کنجد+50% لوبیا و در مورد لوبیا با 76/1087کیلوگرم در هکتار در کشت خالص مشاهده شد. کاشت ردیفی لوبیا و کنجد بهترتیب باعث بهبود 9/23 و 88/48 درصدی عملکرد دانه نسبت به کشت درهم شد. میزان نسبت برابری زمین (LER) در تمامی نسبتهای کشت مخلوط بیشتر از یک بود و بالاترین میزان برای تیمارهای کشت ردیفی و نسبت 50% لوبیا+50% کنجد بهدست آمد. ضریب ازدحام نسبی (RCC) در نسبت50% کنجد+50% لوبیا با 19/2 بالاترین میزان را داشت. در نهایت، با توجه به شاخص تهاجم، لوبیا بهعنوان گونه غالب تعیین شد.
شاخص تهاجم
ضریب ازدحام نسبی
نسبت برابری زمین
2015
04
21
73
86
https://ijpr.um.ac.ir/article_31581_1bd520541f614f7cbb8c4f655cd71515.pdf
پژوهشهای حبوبات ایران
ijpr
2980-793X
2980-793X
1394
6
2
تعیین ضرایب گیاهی و نیاز آبی عدس به روش بیلان آبی (مطالعه موردی: خرمآباد)
مریم
صارمی
بهمن
فرهادی
عباس
ملکی
معصومه
فراستی
عدس یکی از حبوبات است که عمدتاً در استان لرستان کاشته میشود. علیرغم اینکه این محصول از نظر سطح کشت، مقام دوم را در بین حبوبات در کشور دارد ولی تاکنون نیاز آبی این محصول در استان لرستان اندازهگیری نشده است. هدف اصلی این مطالعه اندازهگیری نیاز آبی و تعیین ضرایب گیاهی برای عدس در خرمآباد میباشد. به همین منظور یک آزمایش لایسیمتری طی سال زراعی 92-1391 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه لرستان واقع در خرمآباد انجام گردید. در این آزمایش عدس و چمن هرکدام در چهار میکرولایسیمتر زهکشدار به قطر 48 و ارتفاع 80 سانتیمتر کشت شدند. میزان تبخیر و تعرق عدس و چمن درون لایسیمترها با استفاده از روش بیلان آبی تعیین گردید. مقدار کل تبخیر و تعرق عدس و چمن در طول دوره رشد عدس بهترتیب برابر 476 و 568 میلی متر تعیین گردید. ضمناً مقدار ضریب گیاهی در طول دوره رشد براساس نسبت تبخیر و تعرق عدس به تبخیر و تعرق چمن محاسبه گردید. میانگین ضریب گیاهی عدس در چهار مرحله ابتدایی، توسعه، میانی و انتهایی بهترتیب 45/0، 89/0، 19/1 و 56/0 بهدست آمد.
رطوبت خاک
رقم گچساران
مدیریت آبیاری
مراحل رشد
2015
04
21
87
98
https://ijpr.um.ac.ir/article_31604_86732f1f03dc2d78cb270e99367a65d9.pdf
پژوهشهای حبوبات ایران
ijpr
2980-793X
2980-793X
1394
6
2
بررسی تأثیر قطع آبیاری در مرحله گلدهی بر عملکرد و اجزای عملکرد ژنوتیپهای لوبیاچشمبلبلی
سید حمزه
حسینیان
ناصر
مجنون حسینی
بهمنظور بررسی اثر تنش خشکی بر عملکرد و اجزاء عملکرد 31 ژنوتیپ لوبیا چشم بلبلی، آزمایشی بهصورت طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در دو شرایط آبیاری معمول (بدون تنش) و قطع آبیاری (تنش خشکی از مرحله گلدهی تا پایان دوره رشد) در مزرعه پژوهشی دانشگاه تهران واقع در کرج در سال زراعی 91-1390 اجرا گردید. صفات مورد بررسی شامل ارتفاع بوته، تعداد شاخههای بوته، تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در غلاف، وزن صد دانه، عملکرد بیولوژیک تکبوته و عملکرد دانه تکبوته بودند. نتایج حاصل از تجزیه واریانس صفات نشان داد که در هر دو شرایط بدون تنش و تنش خشکی در ژنوتیپهای مورد مطالعه برای کلیه صفات در سطح احتمال 1% اختلاف معنیدار وجود داشت. نتایج حاصل از تجزیه مرکب دو محیط نیز نشان داد که بین ژنوتیپها در مورد تمامی صفات اختلاف معنیداری در سطح احتمال 1% وجود دارد. اثر محیط نیز برای تمامی صفات در سطح احتمال 1% معنیدار بوده که بیانگر تأثیر منفی روی صفات در اثر اعمال تنش خشکی در مرحله گلدهی میباشد. اثر متقابل ژنوتیپ × محیط برای صفات تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در غلاف و وزن صد دانه معنیدار شد که بیانگر واکنش متفاوت ژنوتیپها در محیطهای مختلف است. میانگین مقایسه صفات نشان داد که در هر دو شرایط تنش خشکی و بدون تنش بیشترین عملکرد مربوط به ژنوتیپ شماره 6 بود. نتایج تجزیه همبستگی نشان از همبستگی بالا و معنیدار عملکرد بیولوژیک و تعداد غلاف در بوته با عملکرد دانه را در هر دو شرایط تنش و بدون تنش داشت، که میتوان از آنها در انتخاب مستقیم برای افزایش عملکرد استفاده نمود.
تجزیه مرکب
تنش خشکی
ضریب همبستگی
عملکرد
لوبیا چشم بلبلی
2015
04
21
99
108
https://ijpr.um.ac.ir/article_31642_96cf7d40e7a66594332fdc494aed6ff8.pdf
پژوهشهای حبوبات ایران
ijpr
2980-793X
2980-793X
1394
6
2
بررسی تأثیر تنش رطوبتی آخر فصل بر عملکرد و اجزای عملکرد ژنوتیپهای لوبیا در شرایط مزرعه
محمد
دشتکی
هادی محمدعلی
پوریامچی
محمدرضا
بیهمتا
به منظور بررسی اثر تنش رطوبتی بر عملکرد دانه و ارزیابی شاخص های تحمل خشکی تعداد 33 ژنوتیپ لوبیا از بین ژنوتیپهای موجود در بانک ژن گروه زراعت و اصلاح نباتات پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران انتخاب و در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار بهصورت دو آزمایش جداگانه در دو شرایط بدون تنش و تنش رطوبتی ارزیابی شدند. عاملها شامل دو سطح آبیاری بدون تنش و تنش (بهترتیب با 70 و 130 میلیمتر تبخیر تجمعی از تشتک تبخیر کلاس A) و 33 ژنوتیپ لوبیا بود. نتایج نشان داد که ژنوتیپهای مورد بررسی از نظر عملکرد دانه، وزن صد دانه، تعداد دانه در غلاف، تعداد غلاف در بوته، روز تا مرحله رسیدگی، اندازه بذر در شرایط تنش و بدون تنش تفاوت معنیداری با هم داشتند. در شرایط بدون تنش بیشترین عملکرد در ژنوتیپ 28 با میزان 6/245 و کمترین در ژنوتیپ 12 با 61/60 گرم در مترمربع بود. در تنش رطوبتی بیشترین عملکرد در ژنوتیپ 14 با 77/132 و کمترین در ژنوتیپ 25 با 4/1 گرم در مترمربع بود. نتایج تحلیل همبستگی بین شاخصهای مقاومت به خشکی و عملکرد دانه نشان داد که شاخص تحمل تنش (STI) و شاخص میانگین بهرهوری (MP) دارای همبستگی بالایی با عملکرد در شرایط تنش میباشند و برای شناسایی ژنوتیپهای با عملکرد بالا در هر دو شرایط تنش و بدون تنش مناسب هستند. همچنین براساس تجزیه به مؤلفههای اصلی در هر دو شرایط بدون تنش و تنش، دو مؤلفه اول بهترتیب 72 و 76 درصد از تغییرات کل دادهها را توجیه کردند.
تجزیه به مؤلفههای اصلی
تجزیه رگرسیون
تنش رطوبتی
شاخص مقاومت
لوبیا
همبستگی
2015
04
21
109
122
https://ijpr.um.ac.ir/article_31659_809377ef868b4dd76b2de00a16722744.pdf
پژوهشهای حبوبات ایران
ijpr
2980-793X
2980-793X
1394
6
2
گزینش برای تحمل به تنش خشکی در ژنوتیپهای لوبیا چشم بلبلی (Vigna unguiculata L.)
خسرو
مفاخری
محمدرضا
بی همتا
علیرضا
عباسی
به منظور بررسی و گزینش ژنوتیپهای متحمل به تنش خشکی در لوبیا چشمبلبلی، آزمایشی در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در دو شرایط نرمال (آبیاری هر 7 روز یکبار) و تنش آبی (آبیاری هر 14 روز یکبار) بهصورت جداگانه در مزرعه گروه زراعت و اصلاح نباتات دانشگاه تهران واقع در کرج در سال زراعی 1392 اجرا گردید. تنش خشکی از 50 روز پس از کاشت یا بهعبارتی از مرحله 6 برگچهای بر روی 32 ژنوتیپ لوبیا چشمبلبلی اعمال شد. ارزیابی تحمل به تنش خشکی بر روی ژنوتیپها، توسط 8 شاخص مختلف شامل، شاخص تحمل تنش، میانگین حسابی، میانگین هندسی، شاخص حساسیت به تنش، شاخص پایداری عملکرد، شاخص عملکرد، شاخص تحمل تنش و شاخص میانگین هارمونیک صورت گرفت. برای تعیین روابط بین عملکرد دانه و شاخصهای مورد بررسی، از ضرایب همبستگی استفاده گردید و شاخصهای تحمل به تنش، میانگین حسابی، میانگین هندسی و میانگین هارمونیک که دارای همبستگی مثبت و معنیداری با عملکرد دانه در هر دو شرایط نرمال و تنش بودند، انتخاب شدند. با استفاده از روش ترسیمی بایپلات بر روی 32 ژنوتیپ لوبیای چشمبلبلی و بررسی وضعیت قرار گرفتن ژنوتیپها در بایپلات، ژنوتیپهای 291، 313، 998 و 7 بهعنوان ژنوتیپهای متحمل به تنش خشکی با عملکرد بالا شناسایی شدند. تجزیه کلاستر برای ژنوتیپها براساس شاخصهای مورد مطالعه و عملکرد در دو شرایط نرمال و تنش خشکی انجام گرفت و ژنوتیپهای مورد مطالعه در چهار کلاستر گروهبندی شدند. نتایج این تجزیه نشان داد که، اغلب ژنوتیپهای متحمل به تنش خشکی و دارای عملکرد بالا در کلاستر دوم و بیشتر ژنوتیپهای حساس به تنش خشکی در کلاستر چهارم قرار گرفتند.
بایپلات
تجزیه کلاستر
شاخصهای تحمل به تنش خشکی
عملکرد دانه
لوبیا چشمبلبلی
همبستگی
2015
04
21
123
138
https://ijpr.um.ac.ir/article_31691_8e3e791fdc4da71bb3e12a39b258aef2.pdf
پژوهشهای حبوبات ایران
ijpr
2980-793X
2980-793X
1394
6
2
تأثیر مدیریت تلفیقی بر عملکرد، اجزای عملکرد و کنترل علفهای هرز لوبیاچیتی
نورعلی
ساجدی
سجاد
حیدری
محمد جواد
مدنی
لوبیا از مهمترین حبوبات در دنیا میباشد که بهطور مستقیم به مصرف انسان میرسد و یک منبع غنی از پروتئین و کربوهیدرات است. لوبیا بهدلیل رشد نسبتاً کند در اوایل دوره رشد در رقابت با علفهای هرز حساس میباشد. بنابراین بهمنظور مطالعة تأثیر مدیریت تلفیقی بر عملکرد، اجزای عملکرد و کنترل علفهای هرز لوبیاچیتی آزمایشی بهصورت فاکتوریل اسپیلت پلات در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در چهار تکرار اجرا شد. فاکتورهای آزمایش شامل دو روش کاشت (نمکاری و خشکهکاری)، تراکم در سه سطح (5/12، 17 و 25 بوته در متر مربع) و روشهای کنترل علفهای هرز در سه سطح (عدم کنترل، دو مرحله وجین دستی و استفاده از علفکش تریفلورالین به اضافه یک مرحله وجین دستی) بودند. نتایج نشان داد کشت بهصورت نمکاری عملکرد دانه را به میزان 14درصد نسبت به روش خشکهکاری افزایش داد. بالاترین عملکرد دانه (3/4667 کیلوگرم در هکتار) از روش کشت نمکاری، تراکم 17 بوته در متر مربع و مصرف علفکش تریفلورالین به اضافه یک مرحله وجین حاصل شد. در هر دو روش کاشت، با کاهش تراکم لوبیا، تعداد و وزن خشک علفهای هرز افزایش یافت. کمترین تعداد (80/37) و وزن خشک علفهای هرز (96/97 گرم) از روش نمکاری و تراکم 25 بوته در متر مربع بهدست آمد. در هر دو روش کاشت، کمترین تعداد و وزن خشک علفهای هرز از تیمار مصرف علفکش تریفلورالین توأم با یک مرحله وجین دستی حاصل شد.
تراکم
تریفلورالین
روش کاشت
لوبیا
وجین
2015
04
21
139
150
https://ijpr.um.ac.ir/article_31716_ef5959b24ae83fc6eff89bc38ddc6350.pdf
پژوهشهای حبوبات ایران
ijpr
2980-793X
2980-793X
1394
6
2
اثر سطوح بقایای آفتابگردان (Helianthus annuus L.) بر خصوصیات جمعیت علفهایهرز و عملکرد و اجزای عملکرد نخود (Cicer arietinum L.)
قدریه
محمودی
قربانعلی
اسدی
سرور
خرمدل
بهمنظور بررسی تأثیر مقادیر مختلف بقایای اندامهای هوایی آفتابگردان بر جمعیت، تراکم، زیستتوده و تنوع علفهای هرز و اجزای عملکرد و عملکرد بیولوژیکی و دانه نخود (Cicer arietinum L.)، آزمایشی در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد در سال زراعی 92-1391 در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار اجرا شد. تیمارها شامل مصرف صفر، 625، 1250، 1875 و 2500 کیلوگرم در هکتار بقایای اندامهای هوایی آفتابگردان براساس 5/2 تن در هکتار بودند. صفات مورد بررسی شامل تراکم، زیستتوده و شاخص تنوع شانون- وینر علفهای هرز در دو مرحله نمونهبرداری، ارتفاع ساقه اصلی، فاصله اولین غلاف از سطح خاک، اجزای عملکرد شامل تعداد شاخهفرعی، تعداد غلاف، تعداد دانه و وزن 100 دانه و عملکرد بیولوژیکی و دانه نخود بود. نتایج نشان داد که 14 گونه علف هرز از 10خانواده طی دو مرحله نمونهبرداری مشاهده شد که در این میان، گندمیان با چهار گونه غالبترین خانواده بود. اثر مقادیر بقایای آفتابگردان بر تراکم، زیستتوده و شاخص تنوع شانون- وینر علفهای هرز در هر دو مرحله نمونهبرداری معنیدار (01/0p≤) بود. با افزایش مصرف بقایای آفتابگردان تراکم و زیستتوده علفهای هرز در هر دو مرحله نمونهبرداری کاهش یافت. پایینترین شاخص تنوع شانون- وینر علفهای هرز در مرحله اول و دوم نمونهبرداری بهترتیب با 2/0 و 03/0 به تیمار 2500 کیلوگرم در هکتار بقایای آفتابگردان اختصاص داشت. همچنین خصوصیات رشد، اجزای عملکرد و عملکرد نخود بهطور معنیداری تحت تأثیر مقادیر بقایای آفتابگردان قرار گرفت (01/0p≤). بالاترین عملکرد بیولوژیکی و دانه نخود بهترتیب برابر با 9/237 و 2/97 کیلوگرم در هکتار برای تیمار 2500 کیلوگرم در هکتار بقایا مشاهده گردید. چنین به نظر میرسد که افزایش مصرف بقایای آفتابگردان با کاهش رشد علفهای هرز و بهبود خصوصیات خاک، موجب بهبود رشد و عملکرد نخود شده است. بدین ترتیب، در راستای دستیابی به اصول کشاورزی پایدار میتوان مصرف بقایای اندامهای آفتابگردان را برای کنترل علفهای هرز و بهبود عملکرد نخود بهعنوان یکی از حبوبات مهم و ارزشمند مدنظر قرار داد.
بهبود خصوصیات خاک
حبوبات
دگرآسیبی
شاخص شانون-وینر
کشاورزی پایدار
2015
04
21
151
163
https://ijpr.um.ac.ir/article_31745_3eed2ccbb0a14f0d6b7c5c079e5dbdce.pdf