2024-03-29T11:03:22Z
https://ijpr.um.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=4405
پژوهشهای حبوبات ایران
ijpr
2980-793X
2980-793X
1389
1
2
تأثیر چند مایهتلقیح حاوی باکتری Rhizobium leguminosarum; bv. phaseoli بر جذب عناصر غذایی در سه رقم لوبیا
مهدی
مهرپویان
جواد
نورمحمدی
Mohamad javad
میرهادی
داود
حیدری
Amir Hossein
شیرانیراد
به منظور بررسی تأثیر سوشهای مختلف باکتریهای تثبیت کننده نیتروژن بر عملکرد و میزان جذب عناصر در ارقام مختلف لوبیا، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار طی سالهای 1385 و 1386 در منطقه خرمدره استان زنجان انجام شد. در این تحقیق، سطوح تلقیح و عدم تلقیح با سویههای مختلف در 6 سطح شامل بدون تلقیح و بدون کود (شاهد)، تلقیح با سویه Rb117، تلقیح با سویه Rb123، تلقیح با سویه Rb136، تلقیح با مایه تلقیح صنعتی ویژه لوبیا با نام ریزوبین سوپرپلاس و نیز بدون تلقیح همراه با کود (100کیلوگرم نیتروژن خالص از منبع کود اوره) بر روی سه رقم لوبیا با تیپ رشدی ایستاده شامل چیتی COS16 و دو رقم قرمز اختر و درخشان، مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس نتایج، به طور کلی تلقیح ارقام مختلف لوبیا با سویههای باکتری موجب برتری صفات کمی و کیفی آن نسبت به حالت بدون تلقیح و در بعضی موارد نسبت به مصرف 100 کیلوگرم کود خالص نیتروژن گردید. در بین سویههای مورد استفاده، سوش باکتری Rb117 و در بین ارقام مورد استفاده، رقم لوبیاچیتی COS16 نسبت به سایرین برتری نشان دادند. کاشت بذور پرایمینگ شده توانست محصول را نسبت به شاهد، حدود 43 درصد افزایش دهد و در بین انواع مایه تلقیح، Rb117 با 58 درصد و Rb123 با 32 درصد تأثیر بر عملکرد دانه نسبت به شاهد، بهترتیب بیشترین و کمترین تأثیر را بر عملکرد دانه داشتند. بالاترین و پایینترین فعالیت آنزیم نیترات ریداکتاز به میزان 18/1099 و 3/720 نانومول برگرم وزن تَر گیاه در ساعت، بهترتیب به تیمار مصرف کود اوره و نیز تیمار شاهد اختصاص داشت. بالاترین میانگین پتاسیم و فسفر جذب شده در هر کیلوگرم مادهی خشک اندامهای هوایی، از تیمارهای تلقیح وکودی به دست آمد و کمترین آن مربوط به تیمار شاهد بود. باکتریهای ریزوبیومی علاوه بر نقش بسیار بااهمیت خود در تثبیت نیتروژن، میتوانند با تأثیر بر جذب بهتر سایر عناصر ضروری نیز افزایش رشد و عملکرد گیاهان را موجب شوند.
واژههای کلیدی: ارقام لوبیا، عملکرد، Rb117 و COS16
2010
07
23
https://ijpr.um.ac.ir/article_27182_1b9a1efdf3d8786d5c3e660564dbebd2.pdf
پژوهشهای حبوبات ایران
ijpr
2980-793X
2980-793X
1389
1
2
بررسی اثر تراکم بوته و کود آغازگر نیتروژن بر عملکرد و اجزای عملکرد نخود زراعی رقم کوروش(Cicer arietinum L. cv. Kourosh) در منطقه کرج
Seyed Mohamad Hasan
کشفی
ناصر
مجنون حسینی
Hasan
زینالی خانقاه
تراکم جمعیت گیاهی و مقدار نیتروژن، تأثیر زیادی روی رشد و عملکرد محصول نخود دارد. بنابراین، به منظور بررسی اثرات سطوح مختلف تراکم بوته و کود نیتروژن (آغازگر) بر عملکرد و اجزای عملکرد نخود رقم کوروش یک آزمایش فاکتوریل 3 × 4 در قالب طرح پایه بلوک کامل تصادفی در مزرعه پردیس کشاورزی و منابع طبیعی کرج در سال 1385 انجام شد. تراکم بوته شامل چهار سطح 16، 32، 48 و 64 بوته در مترمربع و سطوح کود آغازگر شامل صفر، 25 و 50 کیلوگرم نیتروژن در هکتار بود. صفات مورفولوژیکی و زراعی مانند ارتفاع بوته، تعداد شاخه اولیه و ثانویه، ارتفاع اولین گره زایشی از سطح زمین، عملکرد تک بوته، عملکرد دانه در واحد سطح، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت، تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در غلاف و وزن 1000دانه مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج حاصل نشان داد که تراکم 48 بوته در مترمربع (با فاصله ردیف 50 سانتیمتر و فاصله روی ردیف 2/4 سانتیمتر) با متوسط عملکرد 1727 کیلوگرم دانه در هکتار و تیمار 50 کیلوگرم کود آغازگر نیتروژن با متوسط عملکرد 1588 کیلوگرم دانه در هکتار، مناسبترین تیمارهای آزمایشی در این تحقیق بودند. افزایش تراکم بوته نخود در واحد سطح موجب افزایش ارتفاع بوته، فاصله اولین گره زایشی از سطح زمین و عملکرد بیولوژیکی به طور معنیداری شد. اما، برخی صفات مانند تعداد شاخههای اولیه و ثانویه، تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در غلاف، عملکرد تک بوته و شاخص برداشت کاهش معنیداری نشان دادند. همچنین با افزایش مقدار کود آغازگر نیتروژن برخی صفات نخود مانند عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیکی، شاخص برداشت، تعداد دانه در غلاف و تعداد غلاف در بوته افزایش معنیداری نشان دادند. به طور کلی در شرایط آب و هوایی کرج تیمارهای توأم 48 بوته در مترمربع و مقدار 25 تا 50 کیلوگرم کود آغازگر نیتروژن در هکتار مناسبترین عاملهای مورد بررسی از نظر دستیابی به حداکثر عملکرد محصول نخود (رقم کوروش) بودند.
واژههای کلیدی: نخود، تراکم بوته، میزان نیتروژن، عملکرد دانه در واحد سطح، اجزای عملکرد
2010
07
23
https://ijpr.um.ac.ir/article_27227_d46597f2ae35c0af21d977e02d70eae3.pdf
پژوهشهای حبوبات ایران
ijpr
2980-793X
2980-793X
1389
1
2
ارزیابی صفات فنولوژیک، مورفولوژیک و عملکردی بخشی از مجموعه ژرم پلاسم نخود بانک بذر دانشگاه فردوسی مشهدالف: نخود های تیپ دسی
احمد
نظامی
Farzin
پورامیر
S
مؤمنی
حسن
پُرسا
A
گنجعلی
رضا
باقری
بهمنظور بررسی خصوصیات فنولوژیک، مورفولوژیک و عملکردی ژنوتیپهای نخود تیپ دسی، تحقیقی در سال زراعی 86-1385 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد، به اجرا درآمد. در این تحقیق، 70 ژنوتیپ نخود تیپ دسی از بانک بذر حبوبات دانشگاه فردوسی مشهد در کرتهایی به طول 5/2 متر و فاصله ردیف 50 سانتیمتر، در یک تا چهار خط کاشت، بدون تکرار در پنجم اردیبهشت ماه، کشت و مورد ارزیابی قرار گرفتند. صفات مختلف اندازهگیری شده در مورد هر یک از نمونههای کشت شده بر اساس دیسکریپتور نخود عبارت بودند از طول دورهی سبز شدن تا گلدهی، طول دورهی گلدهی تا غلافدهی، طول دورهی گلدهی تا رسیدگی، رنگ گل، رنگ دمگل، طول گل، تعداد گل در خوشه، رنگ غلاف، طول غلاف، شروع پُرشدن دانه، تیپ برگها، تیپ رشدی گیاه، ارتفاع بوته، ارتفاع اولین غلاف از سطح خاک، تعداد شاخههای فرعی (اولیه، ثانویه و ثالثیه)، تعداد گره در ساقه، طول برگ، طول و عرض برگچه، تعداد برگچه در برگ، سطح برگ، تعداد غلاف در دمگل، تعداد غلاف در بوته، شکوفایی غلاف، تعداد دانه در غلاف، بافت پوستهی بذر، وجود یا عدم وجود خالهای کوچک روی بذر، شکل دانه و میزان عملکرد دانه. نتایج نشان داد که در بین ژنوتیپهای مورد بررسی از نظر تعداد روز از گلدهی تا رسیدگی، اختلاف معنیداری وجود نداشت و دامنهی آن از 32 تا 44 روز بود. بیشترین (47%) و کمترین (20%) تعداد ژنوتیپها از نظر طول دورهی گلدهی تا رسیدگی به ترتیب در دامنهی 37 تا 39 روز و کمتر از 37 روز قرار داشتند. در میان ژنوتیپهای مورد بررسی، تنوع قابلتوجهی از نظر گسترهی ارتفاع بوته وجود داشت بهطوریکه تفاوت حداقل و حداکثر ارتفاع بوته مشاهده شده حدود 53 سانتیمتر بود. ژنوتیپ 708MCC با 63 سانتیمتر، بیشترین میزان ارتفاع بوته را دارا بود. ارتفاع اولین غلاف از سطح خاک در 13 درصد از ژنوتیپها، بیشتر از 15 سانتیمتر بود. عملکرد دانه در64درصد از ژنوتیپها که بیشترین میزان عملکرد دانه را دارا بودند، بیش از 400 گرم در مترمربع بود به طوری که نمونه 608MCC با 745 گرم در مترمربع، بیشترین میزان عملکرد دانه را تولید نمود. نتایج در مجموع نشان داد که تنوع قابلملاحظهای در میان ژنوتیپهای مورد بررسی از نظر صفات ارزیابی شده، وجود دارد و از این رو میتوان از این تنوع در برنامههای اصلاحی جهت بهبود عملکرد این گیاه استفاده کرد.
واژههای کلیدی: اجزای عملکرد ، دیسکریپتور نخود، ژرمپلاسم
2010
07
23
https://ijpr.um.ac.ir/article_27266_0f0f45c37d69c87ad38f1c5cfb441ed7.pdf
پژوهشهای حبوبات ایران
ijpr
2980-793X
2980-793X
1389
1
2
اثر محلولپاشی متانول و دور آبیاری بر عملکرد و اجزای عملکرد دو رقم نخود (Cicer arietinum L)
حمیدرضا
احیایی
M
پارسا
کافی
کافی
نصیری محلاتی
نصیری محلاتی
به منظور بررسی اثر محلولپاشی متانول و دور آبیاری بر عملکرد و اجزای عملکرد دو رقم نخود، آزمایشی به صورت به صورت کرتهای دوبار خُرد شده در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در سال 1387 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد اجرا شد. آبیاری به عنوان عامل اصلی با مدار 10 و 20 روز و دو رقم نخود 482 ILC(تیپ کابلی) و پیروز (تیپ دسی) و متانول در غلظت های 20،10 و30 درصد حجمی به عنوان فاکتور های فرعی در نظر گرفته شدند. متانول در طی فصل رشد سه مرتبه با فواصل 10 روز بعد از شروع غلافدهی بر روی اندامهای هوایی بوتههای نخود محلولپاشی شد. نتایج نشان داد که محلولپاشی متانول اثرات معنی داری بر روی عملکرد و اجزای عملکرد داشت. محلول پاشی با غلظت 30 درصد، بیش از سایر تیمار ها بر عملکرد و اجزای عملکرد مؤثر بود به طوری که موجب افزایش تعداد غلاف، وزن دانه، وزن 100دانه، تعداد دانه در بوته و شاخص برداشت شد. بیشترین و کمترین عملکرد بیولوژیک به ترتیب در تیمار محلولپاشی متانول 30 درصد (2198 کیلوگرم در هکتار) و متانول صفر درصد (1823 کیلوگرم در هکتار) مشاهده شد. همچنین در تیمار محلول پاشی30 درصد متانول، بیشترین عملکرد دانه با 1243 کیلوگرم در هکتار و در تیمار متانول صفر درصد با 904 کیلوگرم در هکتار، کمترین عملکرد دانه بهدست آمد. به طور کلی میتوان کاربرد محلولپاشی 30 درصد را برای افزایش عملکرد در گیاه نخود توصیه کرد.
واژههای کلیدی: تنش خشکی، دور آبیاری، متانول، نخود (Cicer arietinum L.)
2010
07
23
https://ijpr.um.ac.ir/article_27300_d90cc91b30bb5fef028a3cdbde1b100d.pdf
پژوهشهای حبوبات ایران
ijpr
2980-793X
2980-793X
1389
1
2
ارزیابی امکان کاشت پاییزه ژنوتیپهای عدس متحمل به سرما در شرایط آبیاری تکمیلی
احمد
نظامی
باقری
باقری
حسن
پُرسا
Mohsen
زعفرانیه
Narges
خمدی
بهمنظور بررسی خصوصیات فنولوژیک، مورفولوژیک، اجزای عملکرد و عملکرد دانه 17 ژنوتیپ متحمل به سرمای عدس به همراه یک توده محلی رایج (رباط) در کاشت پاییزه (21 مهرماه) تحت شرایط آبیاری تکمیلی، آزمایشی در سال زراعی 86-1385 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد، در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. آبیاری در طی فصل رشد در سه نوبت شامل بلافاصله پس از کاشت، 20 روز بعد از آبیاری اول و نیز در آغاز گلدهی انجام شد. بر اساس نتایج، تفاوت بین ژنوتیپها از نظر کلیه صفات اندازهگیریشده معنیدار بود (05/0p≤). محدوده رشد رویشی (سبزشدن تا گلدهی) در بین بوتهها از حداقل 102 تا 150 روز و تعداد شاخه در بوته از حداقل 5 تا حداکثر 24 شاخه در بوته متغیر بود ضمن اینکه گسترهی عملکرد دانه از حداقل 76 گرم درمترمربع در ژنوتیپ MLC13 تا حداکثر 379 گرم در مترمربع در ژنوتیپ MLC20 مشاهده شد. همبستگی بین عملکرد دانه با طول دوره رشد رویشی (**79/0=r)، دوره رشد زایشی (**83/0=r)، ارتفاع بوته (**62/0= r)، تعداد شاخه در بوته (**68/0= r)، مجموع طول شاخه دربوته (**56/0=r ) و تعداد غلاف در بوته (**80/0 =r)، مثبت و معنیدار بود. با توجه به پایین بودن میانگین عملکرد دانه عدس در کشت رایج در ایران و نیز با توجه به افزایش حدود چهار برابری میانگین عملکرد دانه در ژنوتیپهای مورد آزمایش، انتظار میرود در صورت استفاده از ژنوتیپهای مقاوم به سرما در کشت پاییزه در شرایط آبیاری تکمیلی، عملکرد عدس افزایش چشمگیری داشته باشد.
واژههای کلیدی: رشد رویشی، شاخه، عملکرد، فنولوژی، متحمل به سرما
2010
07
23
https://ijpr.um.ac.ir/article_27319_00cf57c81468db0623bd3da47ac77a38.pdf
پژوهشهای حبوبات ایران
ijpr
2980-793X
2980-793X
1389
1
2
بررسی اثر زمان کشت زمستانه و بهاره بر عملکرد و اجزای عملکرد ارقام نخود در شرایط دیم
ناصر
مجنون حسینی
Reza
حمزهئی
به منظور بررسی تاریخ کاشت مناسب نخود دیم در منطقه همدان، آزمایشی در مزرعه ایستگاه تحقیقات کشاوررزی و منابع طبیعی استان، شهرستان بهار در سال زراعی 85-1384 اجرا شد. تحقیق در قالب آزمایش فاکتوریل با طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی در چهار تکرار صورت گرفت. فاکتور اول شامل دو تاریخ کشت زمستانه و بهاره و فاکتور دوم، ارقام نخود شامل شاهد محلی، ارقام اصلاح شدهی آرمان و هاشم و لاین ILC482 بودند. صفات مورد بررسی عبارت بودند از درصد سبز مزرعه، ارتفاع بوته، ارتفاع اولین غلاف از سطح خاک، متوسط تعداد ساقه اصلی، تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در غلاف، وزن 100دانه، عملکرد بیولوژیک، عملکرد دانه و شاخص برداشت. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که تفاوت بین تاریخهای مختلف کشت و ارقام نخود از لحاظ اغلب صفات مورد بررسی، معنیدار بود. برهمکنش تاریخ کشت و ارقام در تمامی صفات بهجز ارتفاع بوته، ارتفاع اولین غلاف از سطح زمین، تعداد ساقه اصلی، تعداد دانه در غلاف و وزن 100دانه، معنیدار بود. مقایسهی میانگین عملکرد دانه و بیولوژیک ارقام نخود نشان داد که لاین ILC482، با متوسط عملکرد 1045 کیلوگرم دانه و 2385 کیلوگرم ماده خشک در هکتار در هر دو تاریخ کاشت نسبت به سایر ارقام، برتری داشت. همبستگی عملکرد دانه با عملکرد بیولوژیک (**57/0 =r) و شاخص برداشت (**74/0 = r)، مثبت و معنیدار بود. ارتباط بین درصد سبز مزرعه با عملکرد بیولوژیک (**67/0 =r) بیانگر آن است که عملکرد پایین نخود دیم زمستانه در این منطقه به علت تعداد کم بوتههای استقراریافته (درصد سبز پایین) بوده است. به طور کلی، کشت زمستانه نخود دیم در شهرستان بهار، هم به لحاظ عملکرد دانه و بیولوژیک و هم به دلیل وجود ارقام متحمل به سرما (لاین ILC482) نسبت به کشت بهاره نخود دیم، برتری داشته است.
واژههای کلیدی: تاریخ کاشت، درصد سبز مزرعه، عملکرد بیولوژیک، عملکرد دانه، نخود دیم
2010
07
23
https://ijpr.um.ac.ir/article_27347_3bd22c0aa4a98e50578a1a2ad280b03d.pdf
پژوهشهای حبوبات ایران
ijpr
2980-793X
2980-793X
1389
1
2
ارزیابی خصوصیات مورفولوژیکی ریشه نخود (Cicer arietinum L.) در واکنش به تنش خشکی
علی
گنجعلی
Abdol reza
باقری
بخش مهمی از موفقیت تولید در مناطق دارای تنش خشکی به جذب مؤثر آب و عناصر غذایی توسط سیستم ریشهای کارآمد وابسته است. به منظور بررسی خصوصیات مورفولوژیکی ریشه و شناسایی معیارهای مناسب برای گزینش ژنوتیپهای متحمل به خشکی نخود، چهار آزمایش جداگانه در مراحل مختلف فنولوژی شامل مراحل گیاهچهای، گلدهی، تشکیل غلافها و پُرشدن دانهها انجام شد. 10 ژنوتیپ نخود با تنوع جغرافیایی مناسب که کشت نخود در آن مناطق انجام میشود از کلکسیون نخود مشهد انتخاب شدند. بهجُز در آزمایش اول (مرحله گیاهچهای) که خصوصیات ریشهی ژنوتیپها در شرایط بدون تنش مورد بررسی قرار گرفت، در سه آزمایش دیگر ژنوتیپها در دو شرایط تنش خشکی (25 درصد ظرفیت زراعی) و شاهد قرار گرفتند. آزمایشها جداگانه به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شدند. در مرحله گیاهچهای تفاوت معنیداری میان ژنوتیپها از نظر صفات مربوط به ریشه وجود داشت. ژنوتیپ MCC358از نظر مجموع طول ریشهها، سطح، وزن خشک و حجم ریشهها، برتر از سایر ژنوتیپهای مورد بررسی بود، با این حال بالاترین نسبت ریشه به اندام هوایی به ژنوتیپ MCC30تعلق داشت. با وجود اینکه در مراحل گلدهی و تشکیل غلافها، اثر متقابل تنش و ژنوتیپ، تأثیر معنیداری بر طول ریشه اصلی نداشت ولی در مرحله پُرشدن دانهها، تنش خشکی طول ریشه اصلی را در اکثر ژنوتیپها نسبت به شاهد کاهش داد. نسبت ریشه به اندام هوایی در واکنش به تنش خشکی تا مرحله گلدهی افزایش یافت که به کاهش بیشتر رشد اندامهای هوایی نسبت به ریشهها در این مرحله مربوط میشود. ژنوتیپها به اقتضای الگوی رشدی در مراحل مختلف فنولوژی، واکنشهای متفاوتی را نشان دادند و یک روند منطقی از نظر تغییر کمّی صفات مورد بررسی میان ژنوتیپها مشاهده نشد. بنابراین با توجه به نتایج این بررسی به نظر میرسد گزینش برای یک صفت در مرحلهای از فنولوژی گیاه بایستی انجام شود که صفت مذکور در آن مرحله دارای بیشترین اثرگذاری است.
واژههای کلیدی: تنش خشکی، ریشه، نخود و نسبت ریشه به اندام هوایی
2010
07
23
https://ijpr.um.ac.ir/article_27378_63f67f8047a11b0b442b4c7cf0b83d3f.pdf
پژوهشهای حبوبات ایران
ijpr
2980-793X
2980-793X
1389
1
2
تأثیر تنش خشکی در مراحل مختلف رشدی بر شاخصهای رشد نخود (Cicer arietinum L.) در شرایط گلخانه
امیری دهاحمدی
امیری دهاحمدی
پارسا
پارسا
احمد
نظامی
A
گنجعلی
به منظور بررسی تأثیر تنش خشکی در مراحل مختلف رشدی نخود رقم جم، آزمایشی درگلخانه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار انجام شد. تنش خشکی از طریق قطع آبیاری تا زمان رسیدن رطوبت خاک به 20 درصد ظرفیت زراعی در مراحل گیاهچهای، رشد سریع، گلدهی، غلافدهی و دانهبستن اِعمال شد. در این آزمایش، عملکرد دانه در تکبوته و شاخصهای رشد شامل وزن خشک تجمعی، سطح برگ در بوته، سرعت رشد گیاه، سرعت رشد نسبی، سرعت فتوسنتز خالص، نسبت سطح برگ و سطح ویژه برگ در طول دوره رشد، اندازهگیری شدند. نتایج، مؤید حساسیت شدید گیاه نخود به تنش خشکی در مرحله گلدهی بود. تنش خشکی در مرحله گلدهی باعث کاهش وزن (عملکرد) دانه در بوته، وزن خشک تجمعی، سرعت رشد نسبی، سرعت رشد گیاه، سرعت فتوسنتز خالص و افزایش نسبت سطح برگ و سطح ویژه برگ شد. در این آزمایش، مرحله دانهبستن کمترین حساسیت را به تنش خشکی نشان داد. وقوع تنش در مراحل گیاهچهای و رشد سریع باعث افزایش سرعت رشد گیاه و سرعت رشد نسبی در انتهای دوره رشد گیاه شد.
واژههای کلیدی: تنش خشکی، شاخصهای رشد، نخود (Cicer arietinum L.)
2010
07
23
https://ijpr.um.ac.ir/article_27412_ff99e7a2e63074cbdd622b8a393996ef.pdf
پژوهشهای حبوبات ایران
ijpr
2980-793X
2980-793X
1389
1
2
بررسی تأثیر فواصل بین و روی ردیف کاشت بر شاخصهای رشد ماش (Vigna radiata)
فلاحی
فلاحی
Amir
میرزایی
Mohamad mehdi
سیابیدی
A
سیادت
F
فتوحی
الگوی کاشت، یکی از راهکارهای افزایش عملکرد در واحد سطح است که لازم است در مناطق مختلف مورد توجه قرار گیرد. این تحقیق به منظور بررسی اثر فواصل بین و روی ردیف کاشت بر شاخصهای رشد ماش رقم گوهر در سال 1383 در مزرعه تحقیقاتی مرکز تحقیقات کشاورزی ایلام اجرا گردید. آزمایش به صورت کرتهای یکبار خُردشده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار انجام گرفت. سه تیمار فاصله بین ردیفهای کاشت (50 ، 65 و 80 سانتیمتر) به عنوان کرتهای اصلی و سه تیمار فاصله بوته روی ردیف (5 ، 5/7 و 10 سانتیمتر) به عنوان کرتهای فرعی در نظر گرفته شدند. جهت تعیین روند رشد، نمونهبرداریها یک هفته پس از جوانهزنی آغاز و هر هفته یکبار نمونهبرداری انجام شد. بررسی روند تغییرات ماده خشک، شاخص سطح برگ، سرعت جذب خالص و نسبت وزن برگ در تیمارهای فواصل بین ردیف نشان داد که این صفات در فاصله بین ردیف 50 سانتیمتر نسبت به دو فاصله بین ردیف 60 و 80 سانتیمتر، از سطح بالاتری برخوردار بودند. کاهش فاصله ردیفها باعث ایجاد سرعت رشد محصول بیشتر در طول دوره رشد گیاه شد. از طرفی با کاهش فاصله بوتهها، سرعت رشد محصول در طول دوره رشد افزایش یافت. فاصله بین ردیف 50 سانتیمتر کمترین سرعت رشد نسبی را به خود اختصاص داد. کاهش فاصله بوته روی ردیف منجر به کاهش سرعت رشد نسبی شد به شکلی که بیشترین میزان شاخص مذکور در تیمار 10 سانتیمتر فاصله بوته روی ردیف مشاهده شد. نسبت سطح برگ در تیمار 50 سانتیمتر بهخصوص در اوایل فصل رشد نسبت به سایر تیمارها بیشتر بود. مطالعه روند تغییرات نسبت سطح برگ و فواصل مختلف بوته روی ردیف نیز از روند تقریباً مشابهی با تیمار فاصله بین ردیف تبعیت کرد. با توجه به نتایج به نظر میرسد که آرایش کاشت ( 5×50 سانتیمتر) نسبت به سایر آرایشها، بهتر بود.
واژههای کلیدی: ماش، فواصل بین ردیف، فواصل روی ردیف، شاخصهای رشد
2010
07
23
https://ijpr.um.ac.ir/article_27434_9e8612e8e578c9a2bd0b688180135d82.pdf
پژوهشهای حبوبات ایران
ijpr
2980-793X
2980-793X
1389
1
2
ارزیابی کارآیی علفکش ایمازتاپیر برای کنترل علفهایهرز لوبیا (Phaseolus vulgaris L)
سیدکریم
موسوی
ناظر کاخکی
ناظر کاخکی
mohamadreza
محمدرضا
طباطبایی
طباطبایی
بهروزی
بهروزی
آزمایش ارزیابی کارآیی علفکش ایمازتاپیر برای کنترل علفهایهرز کشت لوبیا طی سال 1385 در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 19 تیمار و 4 تکرار در استانهای زنجان، مرکزی، اصفهان و چهارمحال و بختیاری اجرا شد. در این آزمایشها، کارآیی کاربرد پیشکاشت آمیخته با خاک، پیشرویشی و پسرویشی علفکش ایمازتاپیر در مقادیر مختلف در مقایسه با علفکشهای رایج تریفلورالین، اتان فلورالین و بنتازون مورد ارزیابی قرار گرفت. در استان زنجان بیشترین درصد کاهش وزن خشک علفهایهرز نسبت به شاهد بدون کنترل به میزان 91 درصد به تیمار کاربرد پیشرویشی بهعلاوه پسرویشی ایمازتاپیر به میزان 5/0 لیتر در هکتار همراه مویان مربوط بود. در استان مرکزی نیز تراکم علفهرز برای تیمار یادشده کمتر از سایر تیمارها بود. کاربرد پیشکاشت، پیشرویشی و پسرویشی ایمازتاپیر در مقادیر مورد آزمایش، فاقد اثرات گیاهسوزی پایدار روی لوبیا بود. کاربرد ایمازتاپیر به صورت پس رویشی کارآیی چندانی در کنترل علف های هرز نداشت. هرچند تأثیر کنترلی ایمازتاپیر روی جمعیت علف های هرز در سطح عالی نبود اما با توجه به محدودیت شدید گزینه های علف کش در دسترس لوبیاکاران به نظر می رسد پس از مطالعات بیشتر در زمینه اثرات کنترلی آن روی گونه های علف هرز غالب کشور و همچنین کسب آگاهی درباره اثرات باقیمانده آن در خاک میتوان نسبت به معرفی این علف کش برای مدیریت علف های هرز در سطح مزارع لوبیا اقدام نمود.
واژههای کلیدی: لوبیا، علفهایهرز، علفکش ایمازتاپیر (پرسویت)
2010
07
23
https://ijpr.um.ac.ir/article_27490_8f6b3e1e858cce4a6065c9ab1d7be2b5.pdf
پژوهشهای حبوبات ایران
ijpr
2980-793X
2980-793X
1389
1
2
مقایسه علفکشهای شیمیایی مختلف در کنترل علفهایهرز پهنبرگ زراعت لوبیا
فرجی
فرجی
khadije
امیری
به منظور بررسی تأثیر علفکشهای شیمیایی مختلف بر کنترل علفهایهرز پهنبرگ زراعت لوبیا، آزمایشی در سال 1386 با 12 تیمار بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در یاسوج اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل کاربرد خاکی تریفلورالین بهصورت پیشکاشت به مقدار 960 گرم ماده مؤثره در هکتار؛ کاربرد پسرویشی علفکشهای بنتازون به مقدار 1200 گرم ماده مؤثره در هکتار؛ علفکش ایمازتاپیر با مقادیر 50، 75 و 100 گرم ماده مؤثره در هکتار؛ علفکش فومسافن به مقادیر 426، 639 و 852 گرم ماده مؤثره در هکتار؛ علفکش استورم به مقادیر 426، 639 و 1065 گرم ماده مؤثره در هکتار، شاهد عاری از علفهایهرز توسط وجین دستی و تداخل علفهای هرز تا پایان دوره رشد بودند. نتایج نشان داد که مؤثرترین تیمار بر افزایش عملکرد لوبیا، علفکش تریفلورالین بود که با تیمار شاهد عاری از علفهرز، در یک کلاس آماری قرار گرفت و بعد از آن علفکشهای بنتازون و فومسافن در هر سه مقدار استفاده شده، قرار گرفتند. بیشترین و کمترین درصد کاهش وزن خشک علفهای هرز به ترتیب به تیمارکاربرد علفکش تریفلورالین و بنتازون مربوط بود. در مجموع با در نظر گرفتن مشکل کاربرد علفکش تریفلورالین که کشت بعدی را در معرض خطر قرار میدهد، میتوان از علفکش فومسافن به صورت پسرویشی استفاده نمود. این علفکش ضمن خسارت کم به گیاه زراعی، از پتانسیل بالایی جهت کنترل علفهای هرز برخوردار است.
واژههای کلیدی: تریفلورالین، ایمازتاپیر، فومسافن، استورم، بنتازون، وجین دستی
2010
07
23
https://ijpr.um.ac.ir/article_27521_033436433c08289cb798a1c243912ee9.pdf
پژوهشهای حبوبات ایران
ijpr
2980-793X
2980-793X
1389
1
2
کنترل شیمیایی علفهایهرز کشت زمستانه نخود (Cicer aretinum L.) در استان لرستان
سیدکریم
موسوی
به منظور ارزیابی کارآیی استفاده از 12 علفکش اتالفلورالین (3 لیتر در هکتار)، تریفلورالین (2 لیتر در هکتار)، پندیمتالین (5/1 تا 5/2 لیتر در هکتار)، ایمازتاپیر (5/0 تا 7/0 لیتر در هکتار)، ایزوکسافلوتل (80 گرم در هکتار)، پیریدیت (5/2 لیتر در هکتار)، بنتازون (2 لیتر در هکتار)، متریبیوزین (7/0 کیلوگرم در هکتار)، فومسافن (1 لیتر در هکتار)، سیمازین (800 گرم در هکتار)، پرومترین (830 گرم در هکتار) و هالوکسیفوپ- آر- متیل (1 لیتر در هکتار) برای کنترل علفهایهرز مزارع نخود و همچنین سنجش حساسیت نخود به این علفکشها، آزمایش مزرعهای در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار طی سال زراعی 86-1385 در شهرستان خرمآباد لرستان اجرا شد. در بین تیمارهای کنترل شیمیایی، کمترین تراکم علفهایهرز یکساله به تیمارهای کاربرد پسرویشی فومسافن و ایزوکسافلوتل و کاربرد پیشرویشی مخلوط سیمازین و پرومترین و کاربرد پیشرویشی متریبیوزین اختصاص داشت. تیمارهای کاربرد پسرویشی فومسافن، کاربرد پیشرویشی مخلوط سیمازین و پرومترین و تیمار کاربرد پسرویشی ایزوکسافلوتل، حداقل موجب کاهش 87 درصدی تراکم علفهایهرز را فراهم آوردند. سطح کاهش جمعیت علفهرز برای تیمار کاربرد پسرویشی پیریدیت، 85 درصد بود. براساس ارزیابی چشمی به فاصله 2 و 15 روز پس از سمپاشی پسرویشی، تیمارهای کاربرد پسرویشی زودهنگام بنتازون، کاربرد پسرویشی فومسافن و تمامی شکلهای کاربرد ایمازتاپیر، اثرات گیاهسوزی شدیدی روی گیاهزراعی نخود بر جای گذاشتند. بر مبنای ارزیابی چشمی صورت گرفته، تیمارهای کاربرد پسرویشی ایزوکسافلوتل و فومسافن، بهترین تیمارها از نظر کنترل علفهایهرز (کنترل 5/96 تا 99 درصد) بودند. کاربرد پیشرویشی مخلوط سیمازین و پرومترین، بهترین تیمار شیمیایی از نظر کنترل علفهرز خردلوحشی- شایعترین گونهی یکسالهـ بود. کاربرد پیشرویشی و پسرویشی فومسافن، کاربرد پسرویشی پیریدیت و ایزوکسافلوتل، کاربرد پیشکاشت و پسرویشی ایمازتاپیر، تیمارهای ترکیبی کاربرد پیشرویش بهعلاوه پسرویشی ایمازتاپیر و پندیمتالین، کاربرد پسرویشی زودهنگام بنتازون، کاربرد پیشرویشی پندیمتالین و کاربرد پیشرویشی مخلوط سیمازین و پرومترین، سبب کاهش حداقل 90 درصدی تولید ماده خشک علفهایهرز شدند. اثرات گیاهسوزی کاربرد پسرویشی ایزوکسافلوتل، فومسافن و ایمازتاپیر و کاربرد پیشرویشی متریبیوزین نیز شدید بود. کاربرد پیشرویشی فومسافن برای نخود، ایمن بود. بیشترین عملکرد دانه در تیمارهای وجین دومرحلهای، وجین زودهنگام، کاربرد پسرویشی پیریدیت، کاربرد پیشرویشی مخلوط سیمازین و پرومترین، کاربرد پیشکاشت پندیمتالین، کاربرد پسرویشی ایزوکسافلوتل، کاربرد پیشرویشی متریبیوزین، پندیمتالین و فومسافن، کاربرد پسرویشی پندیمتالین، کاربرد پیشکاشت ایمازتاپیر، اتالفلورالین و تریفلورالین مشاهده شد.
واژههای کلیدی: علفکش، لرستان، مدیریت علفهای هرز، نخود
2010
07
23
https://ijpr.um.ac.ir/article_27539_a3047d6637d0de9ad2a7a99f1d8b6408.pdf
پژوهشهای حبوبات ایران
ijpr
2980-793X
2980-793X
1389
1
2
بررسی صفات مؤثر بر قابلیت پخت و درصد پروتئین در 15 ژنوتیپ لوبیای قرمز (Phaseolus vulgaris L.)
محمدی
محمدی
محمدرضا
بی همتا
حمیدرضا
دری
به منظور بررسی صفات کمّی و کیفی تأثیرگذار بر قابلیت پخت و رابطه آن با درصد پروتئین، طرحی در قالب بلوکهای کامل تصادفی با 15 ژنوتیپ لوبیا قرمز (Phaseolus vulgaris L.) تحت شرایط آبیاری معمولی و تنش خشکی در سه تکرار انجام شد. صفات مورد نظر در سطح مزرعه و آزمایشگاه تغذیه بر اساس استاندارد بینالمللی CIAT بررسی شد. تجزیه واریانس نشان داد که تحت دو شرایط آبیاری مستقل اثر ژنوتیپها روی برخی صفات کمّی (طول بوته، گره روی ساقه اصلی، روز تا 50درصد گلدهی، دوره پُرشدن دانه، اندازه دانه، وزن 100دانه و درصد پروتئین) و برخی صفات کیفی (شاخص جذب آب، شاخص تورم، جلوه و ظاهر دانه)، معنیدار بود. نتایج مقایسه میانگین آماری صفات نشان داد در اثر تنش خشکی، مقدار پروتئین دانه، بیشتر، رقم دیررستر و دانه، دیرپزتر شده است. در تجزیه به عاملها، چهار عامل پنهانی با توجیه تقریبی بیش از 70درصد تغییرات، در محیط آبیاری معمولی شامل عوامل فیزیولوژیک بوته، مورفولوژی بوته، تیپ رشد و عامل قابلیت پخت و کیفیت پروتئین، دستهبندی شد و در شرایط تنش خشکی، عوامل اصلی به ترتیب شامل خصوصیات فیزیولوژیک بوته، مرتبط بر عملکرد بوته، کمیت دانه و عامل قابلیت پخت و زمان پخت بودند.
واژههای کلیدی : تجزیه به عامل، تنش خشکی، درصد پروتئین، قابلیت پخت، لوبیا قرمز
2010
07
23
https://ijpr.um.ac.ir/article_27566_9d74666e31b99184a95f06ad68cab3bf.pdf