بخش مهمی از موفقیت تولید در مناطق دارای تنش خشکی به جذب مؤثر آب و عناصر غذایی توسط سیستم ریشهای کارآمد وابسته است. به منظور بررسی خصوصیات مورفولوژیکی ریشه و شناسایی معیارهای مناسب برای گزینش ژنوتیپهای متحمل به خشکی نخود، چهار آزمایش جداگانه در مراحل مختلف فنولوژی شامل مراحل گیاهچهای، گلدهی، تشکیل غلافها و پُرشدن دانهها انجام شد. 10 ژنوتیپ نخود با تنوع جغرافیایی مناسب که کشت نخود در آن مناطق انجام میشود از کلکسیون نخود مشهد انتخاب شدند. بهجُز در آزمایش اول (مرحله گیاهچهای) که خصوصیات ریشهی ژنوتیپها در شرایط بدون تنش مورد بررسی قرار گرفت، در سه آزمایش دیگر ژنوتیپها در دو شرایط تنش خشکی (25 درصد ظرفیت زراعی) و شاهد قرار گرفتند. آزمایشها جداگانه به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شدند. در مرحله گیاهچهای تفاوت معنیداری میان ژنوتیپها از نظر صفات مربوط به ریشه وجود داشت. ژنوتیپ MCC358از نظر مجموع طول ریشهها، سطح، وزن خشک و حجم ریشهها، برتر از سایر ژنوتیپهای مورد بررسی بود، با این حال بالاترین نسبت ریشه به اندام هوایی به ژنوتیپ MCC30تعلق داشت. با وجود اینکه در مراحل گلدهی و تشکیل غلافها، اثر متقابل تنش و ژنوتیپ، تأثیر معنیداری بر طول ریشه اصلی نداشت ولی در مرحله پُرشدن دانهها، تنش خشکی طول ریشه اصلی را در اکثر ژنوتیپها نسبت به شاهد کاهش داد. نسبت ریشه به اندام هوایی در واکنش به تنش خشکی تا مرحله گلدهی افزایش یافت که به کاهش بیشتر رشد اندامهای هوایی نسبت به ریشهها در این مرحله مربوط میشود. ژنوتیپها به اقتضای الگوی رشدی در مراحل مختلف فنولوژی، واکنشهای متفاوتی را نشان دادند و یک روند منطقی از نظر تغییر کمّی صفات مورد بررسی میان ژنوتیپها مشاهده نشد. بنابراین با توجه به نتایج این بررسی به نظر میرسد گزینش برای یک صفت در مرحلهای از فنولوژی گیاه بایستی انجام شود که صفت مذکور در آن مرحله دارای بیشترین اثرگذاری است.
واژههای کلیدی: تنش خشکی، ریشه، نخود و نسبت ریشه به اندام هوایی
ارسال نظر در مورد این مقاله